به گزارش سینماپرس، محمدرضا ابوالقاسمی در این نشست با بیان تعریفی درباره فرمالیسم در هنرهای تجسمی گفت: طبق اکثر مکاتب سرچشمه فرمالیسم نیز به یونان باستان برمی گردد.
ارسطو معتقد است در فرمالیسم ما تنها به «صورت» اشیا علم داریم و ماده از دایره معرفت ما بیرون است. این رویکرد را هیلومورفیسم می نامند. معرفت انسان در این رویکرد به صورت و فرم محدود است. در واقع یونانیان فرم زیبایی را «این همان» می دانستند. اگر در متون ایرانی دقت کنید می بینید که هر جا سخن از فرم می شود قرار است ما را به ماهیت زیبایی ارجاع دهند.
این استاد دانشگاه درباره مبانی نظری فرمالیسم افزود: در مبانی نظری فرمالیسم باید محتوا را بشناسیم. محتوا عبارت است از هر آنچه در اثر هنری عرضه و بیان می شود. در واقع فرم و محتوا دو روی یک سکه اند و از هم جدا نیستند. فرم عبارت است از راه ها و روش های عرضه و بیان آن «چیز»ها. در نتیجه فرم اثر هنری شامل چینش اجزا، ساختار ارکان است. ترکیب بندی کلی عناصر وقتی روابطی بین این موارد باشد، برقرار می شود. فرم و محتوا همبسته یکدیگر هستند، یعنی هر گونه تغییر در عناصر فرمی بالقوه، می تواند محتوا را نیز تغییر دهد.
ابوالقاسمی در ادامه با اشاره به عناصر فرمی، عنوان کرد: شیوه های شکل گیری فرم عبارت است از چینش، ساختار و ترکیب بندی. در سطح آثار سینمایی گرافیک هم می توان از تحلیل همین آثار تجسمی استفاده کرد. لذا فرمالیسم نگرشی است که طبق آن ارزش هنری یک اثر منوط به ویژگیهای فرمی است و بحث و اختلاف آرا از همین جا آغاز می شود. یعنی آنچه اثر بیان می کند (اندیشه، احساس، اطلاعات، اخلاق و…) در ارزشیابی اثر نقش ندارد. بلکه ارزش هنری صرفا از شیوه های عرضه و بیان سرچمشه می گیرد.
او یادآور شد: فرمالیستها میگویند هر چه ادراک اولیه به ما اطلاعات داد مبنا را بر آن قرار می دهیم. کلاو بل جمله ای دارد که می گوید: ما برای ارزشیابی هنر به چیزی نیاز نداریم مگر درک فرم، رنگ و فضای سه بعدی. اما آیا باید اثر هنری را در زمینه فرهنگی هنری جای داد؟ اگر پاسخمان مثبت باشد باید زمینه های فرافرمی هم در نظر بگریم. نخست باید به دنبال کشف نیات هنرمندان باشیم. نکته ای که وجود دارد این است که بسیاری از هنرمندان در گذشته زندگی می کردند و امروز ما به آنها دسترسی نداریم تا بدانیم منظور آنها از آن هنر چه بوده است. حتی اگر هنرمند زنده باشد از کجا معلوم که بتواند نظرش را به خوبی منتقل کند. برای همین باید از روانشناسی، جهان بینی و باورهای هنرمند آگاه باشیم. لازم است فرهنگ و جامعه محل پیدایش هنر را نیز بشناسیم.
این محقق خاطرنشان کرد: ضروری است که ارزش های غیر زیبایی شناختی مانند ارزش های معرفتی، فلسفی، اخلاقی، سیاسی و ایدئولوژیک را در ارزشیابی اثر دخالت دهیم. سوال جدی این است که تکلیف کسب لذت زیبایی شناختی انسانی نبوده و بیشتر روحانی است، لذا دلیل اصلی را برای دستیابی به هدف از بین می رود. نمونه آن هم زمانی است که با داشتن اطلاعات فراهنری می توانیم از یک تابلوی هنری لذت ببریم. از مزایای فرمالیسم می تواند این باشد که با رویکرد فرمالیستی بی هیچ محدودیتی می توان آثار مختلف از زمینه های تاریخی و فرهنگی گوناگون را ارزشیابی کرد.
این استاد دانشگاه تهران با اشاره به مزایای فرمالیسم توضیح داد: ارزش های غیر فرمالیستی نقشی در ارزشیابی اثر ندارند. مثلا اگر اثری اخلاقی نباشد یا به معرفت ما نیفزاید ارزشمند تلقی می شود. از این رو فرمالیسم دست هنرمند را باز می گذارد. محتوا و درون مایه ها غالبا محدودیت هایی دارند اما هنرمند در خلق اثر آزاد است. فرم های بدیع با محدودیت های کمتری روبروست. فرمالیستها فرم را به صورت رادیکال از طبیعت جدا می کنند. اما نقدهایی هم بر این موضوع وجود دارد. اینکه حرف های فرمالیست ها روی کاغذ درست است و هنر را نمی توان معقولانه از زندگی و تاریخ و فرهنگ جدا کرد. همچنین هنر همواره حمل ارزش های اخلاق و معرفتی است. شاهکارهای هنری همواره چیزی بیش از فرم ناب را شامل می شود. شناخت افکار هنرمند و مفاهیم در اثر تجربه زیبایی شناختی ما را غنی تر می کند. به بیان دیگر فرمالیست ها در تعیین جنبش های جدید هنری (هنر مفهومی، حاضر آماده و انتزاع ناب) ناتوان است. فرمالیسم تمام وجوه هنر را به فرم و ویژگی های آن تقلیل می دهد.
این نشست در پایان به پرسش و پاسخ فیلمسازان و علاقمندان حاضر در جلسه گذشت.
سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران تا ۲۲ آبان ماه در پردیس ملت ادامه دارد.
ارسال نظر